loading...

آئین مستان

متن اشعار ولادت حضرت فاطمه,متن اشعار ولادت,حضرت فاطمه,متن اشعار,ولادت حضرت فاطمه,اشعار ولادت حضرت فاطمه,شعر ولادت حضرت فاطمه,متن اشعار ولادت حضرت زهرا,حضرت زهرا,ولادت حضرت زهرا,اشعار ولادت حضرت زهرا,ش

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2234 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 608 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6710 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3816 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4371 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 475 زمان : نظرات (0)

 

شروع اول ماه و طلوع ماه تمام

به این شروع درود و به این طلوع سلام

خدا به حضرت سجاد داد فرزندی

کز او بنای فضیلت گرفت استحکام

محمّدبن‌علی، باقرالعلوم که هست

ز مادر پدر خود سلاله ی دو امام

که هست چار امامش پدر دو فاطمه مام

عمو امام حسن، جد او امام حسین

دو جد دیگر او حیدر و رسول انام

محمّدی که محمّد سلام داده بر او

به روی دست پدرچون علی گرفت مقام

ولی حق و شکافنده ی تمام علوم

که هفت شهر فضیلت از او گرفت نظام

گرفت دیده ی خود را ز دست او جابر

سلام باد بر آن دست و این چنین اکرام

روی چو جانب بیت‌الحرام تربت او

به تن بپوش ز بال فرشتگان احرام

دُر چهار یم و بحر هفت گوهر پاک

بر آن چهار یم و هفت دُر سلام مدام

امام پنجم و پنجم وصی ختم رسل

که می‌شوند رسل بر زیارتش اعظام

شروع علم به او، ختم علم نیز به او

زهی به حسن شروع وزهی به حسن ختام

گرفت روز ازل باقرالعلوم لقب

چنان‌که یافته دانش به نام او اتمام

اگرچه بیل کشاورزی‌اش بود به زمین

به یک اشاره ی او نُهسپهر گردد رام

به پای کرسی درسش هزارها جابر

ذلیل مجد و جلالش بود هزار هشام

محمّد است ز سر تا قدم به خُلق و خصال

از آن نهاد ورا ذات حق محمّد، نام

تمام شخص محمّد در او خلاصه شده

زمجدوعزت وخُلق وخصال وخوی ومرام

اگر به چشم بصیرت به تربتش نگری

دم از بهشت زدن در حریم اوست حرام

دگر به عرش برین هیچ اعتنا نکنند

اگر شوند به کویش ملایک استخدام

امام پنجم کل وجود، تنها اوست

چه در مدینه بود یا رود اسیر به شام

قسم به ذات الهی که علم، بی‌نفسش

چو آفتاب دم مغرب است بر لب بام

فقیر درگه احسان او فقیر و غنی

مطیع حکم خداوندی‌اش خواص و عوام

مسیح با نفس روح‌بخش او زده دم

کلیم یافته از منطق وی علم کلام

کمال یافته با مهر او رکوع و سجود

قبول حق شده با حب او صلات و صیام

هماره تا که زمین است و آسمان برپا

همیشه تا که زمان است و گردش ایام

به روح پاکش از ذات حق درود درود

به جسم وجانش ازانس وجان سلام سلام

موالیان وی از بیم دشمنان «میثم»

ز دور بر حرمش بوسه می‌زنند مدام

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 517 زمان : نظرات (0)

 

ماه پرفیض رجب، ماه نبی، ماه خداست

ماه توبه، مه رحمت، مه ذکر است و دعاست

ماه از خویش بریدن به خدا پیوستن

ماه آنکس که به حق واصل واز خویش جداست

ماه میلاد شریف دو محمّد دو علی

که پر از جلوۀ ماه رخشان ارض و سماست

جمعۀ اول این ماه، جمال ازلی

در تماشای رخ حضرت باقر پیداست

دوم ماه رجب عید بزرگی دگر است

عید میلاد علی‌ بن‌ جواد بن رضاست

سوم ماه رجب آن دهمین حجب حق

جگرش لختۀ خون از شرر زهر جفاست

دهم ماه رجب با گل رخسار جواد

موج‌زن رایحۀ عطر ولایت به فضاست

بارک‌الله که در سیزده ماه رجب

عید میلاد علی، مظهر رب الاعلاست

کعبه آغوش گشوده چو گریبان از هم

که ز قلب حرم‌الله، علی عقده‌گشاست

صاحب‌خانه ندا داد که ای بنت اسد

خانه از ماست ولیکن متعلق به شماست

قدر و جاه تو بود فوق مقام مریم

پسر تو علی است و پسر او عیساست

نجل پاک تو امام است به نجل مریم

گرچه او مریم و عیساش پیام‌آور ماست

این پسر رکن و مقام است و حطیم و زمزم

این پسر حجر و حجر، مروه و مسعا و صفاست

نیمۀ ماه رجب روز وفات زینب

او که دخت علی و مادر صبر است و رضاست

زینب، آن فاتح میدان اسارت که هنوز

زنده از خطبۀ او واقعۀ کرب‌و‌بلاست

شیردخت علی و فاطمه و اخت حسن

که حسین دگر است و نفسش عاشوراست

بیست و پنج رجب از بهر محبان علی

روز اندوه و غم و ناله و اشک است و عزاست

روز آزادی زندانی زهرای بتول

روز قتل خلف حضرت صادق، موساست

گوییا در دل تاریک سیه‌چال، هنوز

بانگ العفو بلند از دو لب آن مولاست

آن که دربارۀ وی آمده ساق مرضوض

چشم‌ها گر ز غمش خون بفشانند رواست

روز بیست و ششم ماه رجب داغ پدر

بر دل و بر جگر سوختۀ شیر خداست

بر دل ختم رسل داغ ابوطالب ماند

آن که ایمانش فوق همۀ ایمان‌هاست

بیست و هفت رجب است عید بزرگی دیگر

عید مزمل و مدثر و نور و طاهاست

عید بعثت که نبی رخت رسالت پوشید

به چه عیدیکه به از عید صیام و اضحاست

عید پرواز بشر، عید نزول قرآن

عید نابودی بت، عید تجلای خداست

بیست و هشت رجب آغاز فراقی‌ست بزرگ

که حسین‌بن‌علی عازم دشت و صحراست

کاروان پسر فاطمه هنگام سحر

سر به کف دارد و عازم به سوی کرب‌و‌بلاست

عزم حج دارد و در اول ره می‌بیند

قتلگاه است بر او مروه، صفا تشت طلاست

هم‌قدم زینب و عباس و علی‌اکبر

پیش رویش علی و پشت سر او زهراست

گاه بر فرق علی‌اکبر خود می‌نگرد

گاه می‌گرید و چشمش به دو دست سقاست

گاه در سینه کند نوک سنان را احساس

گاه بیند که بریده سر پاکش ز قفاست

سر به کف داشتن و تیر گرفتن به جگر

سپر سنگ شدن حج امام شهداست

«میثم»آن تربت شش‌گوشه بود در بر تو

وای من از چه ندیدی حرم یار کجاست

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 676 زمان : نظرات (0)

 

ماه رجب سلام که ماه محمدی 

یادآورِ شکوه گلستان احمدی 

آیینه‌دارِ نور خداوند سرمدی 

از شرقِ رحمتِ ازلی باز سرزدی

ماه تو نور بر دل اهل‌نظر دهد 

میلاد چار حجت حق را خبر دهد

آغاز ماه تو که به نام پیمبر است 

میلاد پنجمین ولی‌اللهِ ‌اکبر است 

کز چار بحرِ نور، فروزنده‌گوهر است 

نجلِ دو فاطمه، خَلفِ پاک حیدر است

بعد از علی، محمد اول وجود اوست 

ذکر ملک همه صلوات و درود اوست

این باقرالعلومِ خداوند سرمد است 

این آفتاب حُسن خدا، وجه احمد است 

استمولای من محمدِ آل محمد 

گیتی ز مقدمش همه خلد مخلد است

بر خلق سایۀ کرمش مستدام باد 

از شخص احمدش صلوات و سلام باد

جدش بوَد حسین و، حسن جد دیگرش 

سجاد باب و بنت حسن نیز مادرش 

دانشوران دهر، همه بندۀ درش 

جاری ز لعل لب همه‌جا در و گوهرش

بگذاشت پا به عالم هستی، سرم فداش 

تنها نه جان و سر، پدر و مادرم فداش

در قدر و در مقام، حسین است این پسر 

سر تا قدم تمام، حسین است این پسر 

در علم و در قیام، حسین است این پسر 

آیینۀ امام حسین است این پسر

بستان حکمت ازلی در ضمیر اوست 

دانش به هر کجا که نهد پا، سفیر اوست

گاهی به عرش زمزمۀ حکمتش به گوش 

گاهی به باغ، بیل کشاورزی‌اش به دوش 

گه با کلام داده به اهل کمال، نوش 

اهل کلام یکسره در محضرش خموش

دریا ز چشمۀ دهنش موج می‌زند 

آیات وحی در سخنش موج می‌زند

ای اصل دین ولای تو یا باقرالعلوم 

وی ذکر حق ثنای تو یا باقرالعلوم 

وی عرش، خاک پای تو یا باقرالعلوم 

جان جهان فدای تو یا باقرالعلوم

مهر تو جان جان صلات و صیام من 

پیوسته وقف تو، صلوات و سلام من

ای شیعه را به مهر شما اقتدارها 

ماه رجب گرفته ز تو اعتبارها 

خورشید بر درت یکی از جان‌نثارها 

گردند دور کوی تو لیل و نهارها

هر لحظه در بقیع تو صد کاروان دل است 

هر جا، روم مزار توأم شمع محفل است

من کیستم که خاک سرای شما شوم؟ 

لب واکنم، قصیده سرای شما شوم 

یا مفتخر به مدح و ثنای شما شوم 

باشد که تا گدای گدای شما شوم

لال است در ثنای تو مولا زبان من 

تو وصف خود بگوی ولی با زبان من

وقتی عدو به حضرت تو گفت ناسزا 

با حسن خلق و با گل لبخند از ابتدا 

کردی به پاسخ از دل و از جان بر او دعا 

این است قدر و منزلت و عزت شما

تنها نه اینکه نام تو از من ربوده دل 

خلق محمدیت ز دشمن ربوده دل

ای بر تو از خدا و رسولش سلام‌ها 

اهل کلام را ز کلامت کلام‌ها 

بیچاره و ذلیل مقامت «هشام»‌ها 

در پنجۀ تو از همه دل‌ها زمام‌ها

توحید زنده از نفس صبح و شام تو 

اسلام فخر کرده به نطق «هشام» تو

تو خلق را مطاعی و خلقت مطیع تو 

برتر ز اوج وهم، مقام رفیع تو 

پیران عقل یکسره طفلِ رضیع تو 

فردوس گشته خاک‌نشینِ بقیع تو

«میثم» اگر قصیده سرای شما شده 

مشمول بذل و لطف و عطای شما شده

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1077 زمان : نظرات (0)

هلال ماه رجب ناز کن به ماه تمام 

ز یازده مه دیگر تو را سلام سلام 

سلام بر تو که در دامن تو می‌تابد 

فروغ حسن خدا از جمال چار امام 

ولادت دو محمد، ولادت دو علی 

کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام 

چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب 

امام پنجم ما شد ولادتش اعلام 

خدا به فاطمه بنت حسن گلی بخشید 

که عطر باغِ حسینی از او رسد به مشام 

امام باقر یعنی محمد دوم 

امام باقر پنجم وصی خیرالانام 

امام باقر یعنی حقیقت قرآن 

امام باقر یعنی تمامی اسلام 

امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت 

امام باقر یعنی نظامِ هفت نظام 

امام باقر یعنی امام علم و عمل 

امام باقر یعنی رسول خون و قیام 

مگر امام چهارم مدد کند، ورنه 

که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟ 

زجان ودل ملک و جن و انس و حور اینجا 

نفس به دوستیِ او برآورند مدام 

اگر از او نستانند جام در صف حشر 

می حلال بهشتی به انبیاست حرام 

به زائران حریمش در آفتاب بقیع 

پر ملائکه گردیده حلّۀ احرام 

زتشنگی جگرم شعله می‌کشد ساقی 

بیا شراب محبّت مرا بریز به کام 

به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست 

به جز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام 

عجیب نیست اگر در تمام حادثه‌ها 

شود به امرغلامش سمند گردون، رام 

به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند 

به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام» 

ستانده ‌روح، زگفتار روح بخشش، روح 

گرفته علم، زلب‌های جانفزایش کام 

مگو درِحرمش بسته روز و شب،که زعرش 

پی زیارت قبرش ملک شوند اعزام 

نگو چراغ ندارد ببین که هر شب، ماه 

چگونه از حرمش نور می‌ستاند وام 

کمال اوست به چرخ کمال، اوج کمال 

کلام اوست به کلّ علوم، جان کلام 

پناه برده به درگاه او صغیر و کبیر 

شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام 

هنوز پای به ملک وجود ننهاده 

سلام داده محمد به آن امام همام 

چهارساله خروشید آن چنان به یزید 

که شد به دیده او «شام»، تیره‌تر از شام 

به شاهی دو جهان ناز می کند "میثم

اگر غلامِ درش خواندش غلام غلام

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 566 زمان : نظرات (0)

 

مه رجب، مه تسبیح، ماه صدق و صفاست 

مه نماز، مه روزه، ماه ذکر و دعاست 

مه عبادت پروردگار حیّ ودود 

مه محمد و ماه علی، مه زهراست 

نسیم صبحگهش خوب تر ز بوی بهشت 

فضای شامگهش بهتر از نسیم صباست 

طلوع این مه نورانی از شب اول 

ولادت وصی پنجم رسول خداست 

امام پنجم شیعه، محمد دوم 

که خاک درگهش این چار امّ و هفت آباست 

تمام دانش در لوح سینه اش محفوظ 

تمام قرآن در مصحف رخش پیداست 

اگر به ذره نظر افکند شود خورشید 

وگر به قطره نگاهی کند همان دریاست 

محمدی که محمد سلام داده بر او 

که خود سلام محمد سلام ارض و سماست 

سلام را چو جواب سلام باید گفت 

شفای دیدة جابر جواب آن مولاست 

قیام علمی او چون قیام سرخ حسین 

پیام زندة او انقلاب کرب و بلاست 

کلام اوست شکافندة تمام علوم 

علوم را نفسش خوشتر از دم عیساست 

دُری ز مخزن علمش به دست شیعه بود 

که نام آن دُر مکنون دعای عاشوراست 

به کور چشمی ناباوران تیره درون 

مزار و بارگهش در مدینة دل هاست 

به بزم شام که بیش از چهار سال نداشت 

علیه پور معاویه ناگهان برخاست 

بسان رعد خروشید آن چنان که هنوز 

بنی امیّه به هر دور و هر زمان رسواست 

گشود لب که یزیدا به قوم خویش مبال 

که نسل شان ز حرام است و اصل شان ز خطاست 

دهد به کشتن آل رسول رأی کسی 

که او ز پشت پدر نبود و ز نسل زناست 

گهی بسان رعیت گرفته بیل به دوش 

گهی به نور هدایت به خلق راهنماست 

روا بود که به افلاک سر بلند کنیم 

ندا دهیم محمد امام پنجم ماست 

هنوز دشمنش از عفو مانده شرمنده 

هنوز خُلق خوشش روح بخش اهل ولاست 

هنوز کرسی درسش بود به شانة عرش 

هنوز شعشعة دانشش به اوج سماست 

هنوز علم به دنبال او روانه بود 

هنوز سائل درس و تعلّمش دنیاست 

هنوز زمزمة قصة عزیز و عُزیز 

از آن ولیّ الهی شنیدنش زیباست 

خدا گواست جدا از خدا و قرآن است 

هر آن کسی که مسیرش ز اهل بیت جداست 

مدینة دل شیعه بقیع دیگر اوست 

از آن جهت دل مؤمن، همیشه عرش خداست

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 627 زمان : نظرات (0)

 

نسیم رحمت امشب از یسار و از یمین آمد

مشام جان معطّر از دم روح الأمین آمد

گرفته عقل کل امشب ببر جانی مجسّم را

که از جان آفرین بر جسم و جانش آفرین آمد

خدا بخشید بر پیغمبر خود لیلة القدری

که بر خاک درش خورشید گردون را جبین آمد

زمین مکّه شد خلد مخلّد کز در و بامش

ندای فادخلوها بسلامٍ آمنین آمد

بخوان کوثر که دامان خدیجه کوثر آورده

بر افشان گل که حبل محکم حبل المتین آمد

عیان شد در سپهر آرزوی مصطفی ماهی

که مهر از خرمن انوار حسنش خوشه چین آمد

زمین مکّه شد از مقدمش عین الحیوة جان

که در آن جلوه گر آیینۀ حقّ الیقین آمد

جمال الله را مظهر کتاب الله را منظر

حبیب الله را محبوبۀ حّی مبین آمد

ولی الله را همسر رسول الله را دختر

مگو دختر بگو مادر به ختم المرسلین آمد

نبی سر تا قدم روح است و این روح دو پهلویش

علی رکن وجود، این رکن آن مولای دین آمد

رسل را جانِ جان، ختم رسل را پارۀ پیکر

خدا را جانشین، شیر خدا را همنشین آمد

عجب نی گر یدالله را حمایت کرد با جانش

که این دست خدا بود و برون از آستین آمد

سلام حق به امّ المؤمنین محبوبۀ احمد

که از دامان او محبوبۀ جان آفرین آمد

نمی گویم خداوندش ولیکن فاش می گویم

که بین خلق همچون خالق خود بی قرین آمد

تو خوانی عمر او را هیجده سال و نمی بینی

که پُر از نسل پاکش تا زمان آمد زمین آمد

رقم زد تا به کِلک صنع خود نقش جمالش را

خدا خود مفتخر از این جمال نازنین آمد

در این جشن ولادت چشم امّت گشت روشن تر

که این میلاد در سال امیرالمؤمنین آمد

در این میلاد و در این سال «میثم» را نه، عالم را

نوید عفو و رحمت از یسار و از یمین آمد

 

تعداد صفحات : 28

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 100
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 168
  • آی پی دیروز : 484
  • بازدید امروز : 332
  • باردید دیروز : 5,239
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 20,745
  • بازدید ماه : 101,365
  • بازدید سال : 1,311,289
  • بازدید کلی : 19,817,117